- گوش کاو
- آلت کاویدن گوش، گوش پاک کن
معنی گوش کاو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نحوه کار
نا فهم، کودن، طمع کار
طمع کار
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، گردنگل، انوک، شیشه گردن، سبک رای، تپنکوز، دنگل، خام ریش، کم عقل، فغاک، دنگ، خل، کاغه، لاده، چل، غمر، تاریک مغز، کانا، دبنگ، نابخرد، کهسله، بی عقل، غتفره، کردنگ، خرطبع، بدخردبرای مثال هرکسی شد برخیالی ریش کاو / گشته بر سودای گنجی کنجکاو (مولوی - ۶۸۶)
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، گردنگل، انوک، شیشه گردن، سبک رای، تپنکوز، دنگل، خام ریش، کم عقل، فغاک، دنگ، خل، کاغه، لاده، چل، غمر، تاریک مغز، کانا، دبنگ، نابخرد، کهسله، بی عقل، غتفره، کردنگ، خرطبع، بدخرد
جانوری بحری است که جهت مهره زدن بکار آید (نزهه القلوب)، توضیح امکان دارد که مراد ماهی مرکب که یکی از نواعم از دسته پابرسران است باشد
در حال کشیدن گوش، آرام و مطیع: جان گوش کشان آمد (آید) دل سوی خوشان آمد (آید) زیرا که بهار آمد رفت (شد) آن دل دیوانه (مولوی)
تابنده گوش پیچنده گوش، گوش تابیده پیچیده گوش، تاب دادن گوش برای تنبیه گوشمالی، پارچه ایست که دور گوش و سر پیچند: گوش پیچ
آنکه گوش کسی را کشد و پیچاند برای آنکه صاحب گوش را متوجه سازد و یا او را بدنبال خود کشاند
آنکه یا آنچه گوش را بشوید و پاک کند، آلتی که پزشکان بتوسط آن گوش را شستشو دهند
آلتی چوبین و گاه فلزی که برای کوفتن دیگ افزار آبگوشت استعمال شود، ساطور قصابان